سرمای هوا مجبورش کرده بود تا آنجا که می تواند خود را هرچه بیشتر درون یقه بالا زده شده کاپشنش فرو بکشد . کلاهش را پائین تر کشید ، از فضای باقی مانده بین کلاه و یقه کاپشن به زحمت می توانست یک متری پیش پایش را ببیند . بعداز هر تنفس بخاری که از دهانش خارج می شد دیواری از مه پیش رویش قرار می داد و عمق کم سه شنبه بیست و نهم 2 1388